کنش‌ها

زندگی‌نامه استاد

از ویکی مطهر

زندگى نامه اسلام شناس نامدار استاد شهيد مرتضى مطهرى (1358 - 1298 ه .ش)

زندگى اجمالى شهيد مطهرى به روش تاريخ

  • ولادت 13 بهمن1298 (ه .ش)
  • عزيمت به حوزه علميه مشهد 1310
  • هجرت به قم براى تحصيل علوم دينى 1316
  • ورود به محضر درس امام خمينى(ره) 1319
  • حضور در درس مرحوم آيه الله العظمى بروجردى 1323
  • تشرف به محضر مرحوم حاج ميرزا على آقا شيرازى 1325
  • ورود به محضر درس مرحوم علامه سيد محمد حسين طباطبائى 1329
  • مهاجرت به تهران 1331
  • انتشار جلد نخست كتاب ((اصول فلسفه و روش رئاليسم)) 1332
  • شروع به تدريس در دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران 1334
  • آغاز همكارى با مجامع اسلامى و كانونهاى مذهبى از طريق هدايت امور, ايراد سخنرانى, نگارش كتاب و ...1334
  • دستگيرى و انتقال به زندان موقت شهربانى 15 خرداد 1342
  • آغاز همكارى با ((جمعيتهاى موتلفه اسلامى)) به صلاحديد و امر حضرت امام خمينى(ره) 1343
  • اقدام به تاسيس حسينيه ارشاد به كمك چند تن از دوستان 1346
  • دستگيرى به خاطر صدور اعلاميه اى مبنى بر جمع اعانه براى كمك به آوارگان فلسطينى 1348
  • كناره گيرى از حسينيه ارشاد 1349
  • رهبرى فعاليتهاى مسجد الجواد 1349 - 1351
  • دستگيرى و بازداشت و تعطيل مسجدالجواد 1351
  • سخنرانى در مسجد جاويد و مسجد ارك و غيره 1351 - 1353
  • ممنوعيت از سخنرانى و حضور در منابر 1354
  • كناره گيرى از دانشكده الهيات 1355
  • سفر به نجف اشرف و تشرف به محضر امام خمينى(ره) 1355
  • پايه گذارى ((جامعه روحانيت مبارز تهران)) 1356
  • سفر به پاريس و عهده دار شدن مسووليت تشكيل شوراى انقلاب اسلامى از طرف حضرت امام خمينى(ره) 1357
  • مسووليت كميته استقبال از امام 1357
  • شهادت 11 ارديبهشت 1358

زندگى نامه تفصیلی

ولادت - تحصيلات

شهيد مرتضى مطهرى در آستانه قرن چهاردهم هجرى شمسى, در سيزدهم بهمن ماه 1298 ه .ش,مطابق با سال 1338 ه .ق, در شهرستان (فريمان) استان خراسان در يك خانواده اصيل و نجيب وروحانى ديده به جهان هستى گشود . پدرش عالم بزرگوار آيت الله شيخ محمد حسين مطهرى بود كه در تبليغ دين مبين اسلام به حق آن چه در توان داشت , انجام داد.

دروس ابتدايى را در مكتب و در نزد پدر بزرگوار خود آموخت , در (فريمان) به مدرسه مى رفت و به آموختن علاقه وافرى داشت . به سال 1311 ه .ش, در حالى كه بيش از 12 سال نداشت جهت فراگيرى علوم اسلامى عازم شهر مقدس مشهد شد, در طول اقامت پنج ساله در حوزه علميه مشهد توانست منطق, فلسفه, حقوق اسلامى, ادبيات عرب و بخشى ديگر از علوم اسلامى را به خوبى فراگيرد ولى اين همه نتوانست آن انسان تشنه درك حقايق و معارف را سيراب سازد .

علاقه عجيبى به مساله فلسفه الهى و توجيه هستى و انسان و عرفان و توحيد و جهان در اوايجاد شده بود و پيوسته در آرزوى رسيدن به قله هاى رفيع دانش و حكمت روز شمارى مى كرد . به همين مناسبت در سال 1315 ه .ش, براى تكميل تحصيلات به قم هجرت نموده و با پيوستن به جمع طلاب حوزه علميه قم اين توفيق را يافت كه از محضر اساتيد و مراجع بزرگوار جهان تشيع بهره مند گردد . در آن زمان حوزه علميه قم به وسيله علماى عاليقدرى چون آيت الله العظمى حائرى يزدى,آيت الله العظمى حجت و آيت الله العظمى صدر اداره مى شد . او در يك حجره محقر و كوچك زندگى مى نمود على رغم دورى از خانواده و گرفتارى هاى اقامت در غربت اشتياق آموزشآن چنان در روحش شعله ور بود كه تمام مسايل و مشكلات را تحت الشعاع قرار مى داد با ورود به حوزه درس فقيه عالم و حكيم عاليقدر حضرت امام خمينى(رض) در سال 1319 ه .ش, فصل جديدى از زندگانى آيت الله مرتضى مطهرى آغاز مى گردد .او توانست به مدت 12 سال خوشه چين دانش و فلسفه و عرفان از محضر اين استاد فرزانه با د . آيت الله مطهرى سپس به مكتب درس اساتيدى ديگر چون علامه طباطبايى راه يافت .

دوران طلبگى استاد از زبان خودش

تا آن جا كه من از تحولات روحى خود به ياد دارم از سن 13 سالگى اين دغدغه در من پيداشد و حساسيت عجيبى نسبت به مسايل مربوط به خدا پيدا كرده بودم پرسشها البته متناسب با سطح فكرى آن دوره يكى پس از ديگرى برانديشه ام هجوم مىآورد . در سال هاى اول مهاجرت به قم كه هنوز از مقدمات عربى فارغ نشده بودم چنان در انديشه هاى خود غرق بودم كه شديدا ميل به تنهايى در من پديد آمده بود . مى خواستم تنها با انديشه هاى خود به سر برم در آن وقت نمى خواستم در ساعات فراغت از درس و مباحثه به موضوع ديگرى بينديشم . گاهى با خود مى انديشيدم كه آيااگر به جاى اين تحصيلات رشته اى از تحصيلات جديد را پيش مى گرفتم بهتر نبود؟ طبعا باروحيه اى كه داشتم و ارزشى كه براى ايمان و معارف معنوى قائل بودم, اولين چيزى كه به ذهنم رسيد اين بود كه در آن صورت وضع روحى و معنوى من چه مى شود؟ آن ايام تازه با حكمت الهى اسلامى آشنا شده بودم و آن را نزد استادى كه برخلاف اكثريت قريب به اتفاق مدعيان و مدرسان اين رشته صرفا داراى يك سلسله محفوظات نبود بلكه الهيات اسلامى را واقعا چشيده و عميق ترين انديشه هاى آن را دريافته بود و با شيرين ترين بيان آنها را بازگويى مى كرد, مىآموختم . لذا آن روزها و مخصوصا بيانات عميق و لطيف وشيرين استاد از خاطره هاى فراموش ناشدنى عمر من است .

اساتيد شهيد مطهرى

از نوشته هاى استاد مطهرى بر مىآيد كه پدر متقى و بزرگوارشان كه تا آخر عمر بيدار دلى مجتهد و شب زنده دار بود بناى استوار شخصيت ربانى ايشان را پى ريزى كرده اند و پس از آن از محضر 11 نفر از عالمان راستين و فقهاى نامدار حظ وافر برده اند كه عبارتند از:

  1. آيت الله سيدمحمد تقى خوانسارى .
  2. آيت الله سيد محمد حجت .
  3. آيت الله سيد صدر الدين صدر .
  4. آيت الله محقق داماد .
  5. آيت الله ميرزا مهدى آشتيانى .
  6. آيت الله حاج آقا حسين بروجردى .
  7. آيت الله ميرزا على آقا شيرازى .
  8. آيت الله علامه طباطبايى .
  9. آيت الله سيد احمد خوانسارى .
  10. آيت الله سيد محمدرضا گلپايگانى .
  11. رهبر كبير انقلاب اسلامى حضرت امام خمينى(رض).

استاد مطهرى در گفتار و آثار خويش عمده تعليمات و پيشرفتهاى خود را مديون پدربزرگوار و رهبر فقيد انقلاب و علامه طباطبايى وآيت الله العظمى بروجردى و آيت الله شيرازى مى دانست و به كرات از اينان ياد مى كرد .

نظر شهيد مطهرى درباره پدر و چهار استاد برجسته اش

1- شيخ محمد حسين مطهرى - اين مرد بزرگ و شريف (پدرش) هيچ وقت خواب خود را به تاخير نمى اندازد . شام را سر شب مى خورد و سه ساعت از شب گذشته مى خوابد و حداقل دوساعت به صبح مانده بيدار مى شود . يك جزء قرآن را تلاوت مى كند و با چه فراغت و آرامشى نماز شب مى خواند . حالا تقريبا صد سال از عمرش مى گذرد و هيچ وقت من نمى بينم كه يك خواب نا آرام داشته باشد . شبى نيست كه پدر و مادرش را دعا نكند . شبى نيست كه نزديكان و خويشاوندانش را ياد نكند و همان لذت معنوى است كه او را سرحال نگه داشته است .

2 - آيت الله حاج آقا حسين بروجردى - آيت الله بروجردى( اعلى الله مقامه) به راستى فقيه بود . من عادت ندارم از كسى نام ببرم ايشان هم تا زنده بود در سخنرانيها يم از ايشان نام نبرده ام ولى حالا كه ايشان رفته اند مى گويم اين مرد به راستى يك فقيه ممتاز ومبارز بود . درهمه اين رشته ها ازتفسير و حديث , رجال و درايه و فقه و ساير فرق اسلامى احاطه و تسلط داشت . او كسى بود كه اساسا توحيد را در زندگى خودش لمس مى كرد و يك اتكا و اعتماد عجيبى به خدا داشت .

3- مرحوم حاج ميرزا على آقا شيرازى - اين استاد خوبم از بزرگترين مردانى است كه من در عمر خود ديده ام و به راستى نمونه اى از زهاد و عباد و اهل يقين و يادگارى ازسلف صالح بود كه در تاريخ خوانده ايم . در تابستان سال 1321 ه .ش, از قم به اصفهان رفتم وبراى اولين بار در اصفهان با آن مرد بزرگ آشنا شدم و از محضرش استفاده كردم . البته اين آشنايى بعد تبديل شد به ارادت شديد از طرف من و محبت و لطف استادانه و پدرانه ازطرف آن بزرگوار .

او از كسانى بود كه بايد از راه هاى دور بار سفر ببنديم و فيض محضرش را دريابيم .او را هموراه يكى از ذخاير گرانبهاى عمر خود مى شمارم و حاضر نيستم با هيچ چيزى معاوضه نمايم . شب و روزى نيست كه خاطره اش در ذهنم مجسم نگردد و از او يادى نكنم و نامى نبرم و ذكر خيرى نماييم . به خود جرات مى دهم و مى گويم او به حقيقت يك عالم ربانى بود اما به خود جرات نمى دهم كه بگويم من(متعلم على سبيل النجاه) بودم . يادم هست كه در برخورد با او همواره اين بيت سعدى در ذهنم جان مى گرفت كه

عابد و زاهد و صوفى همه طفلان رهند مرد اگر هست به جز عالم ربانى نيست 4- علامه سيد محمد حسين طباطبايى - حضرت استادنا الاكرم علامه طباطبايى(روحى فداه) اين مرد واقعا يكى از خدمت گزاران بسيار بسيار بزرگ اسلام است . او به راستى مجسمه تقوا و معنويت است در تهذيب و تقوا مقامات بسيار عالى و معنوى طى كرده, حضرت علامه طباطبايى از نظر كمالا و روح به حد تجرد برزخى رسيده اند مى توانند صور غيبى را كه افراد عادى از ديدن آنها ناتوان است مشاهده كنند .

من ساليان سال دراز از فيض پر بركت اين مرد بزرگ , بهرمند بوده ام و الان هم هستم كتاب (تفسير الميزان) ايشان يكى از بهترين تفاسيرى است كه براى قرآن مجيد نوشته شده است من مى توانم ادعا كنم كه بهترين تفسيرى است كه در ميان شيعه و سنى از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است . او بسيار مرد عظيم و جليل القدرى است كه صد سال ديگر تازه بايد بنشينند و افكار او را تجزيه و تحليل كنند و به ارزش او پى ببرند ايشان در دنياى اسلام چهره شناخته شده اى هستند نه تنها در دنياى اسلام بلكه در اروپا و آمريكانيز مردم ايشان را به عنوان يك متفكر بزرگ مى شناسند .

5- حضرت امام خمينى(رض) - پس از مهاجرت به قم, گمشده خود را در اين شخصيت ديگر يافتم .فكر كردم كه روح تشنه ام از اين شخصيت سيراب خواهد شد, اگر چه در آغاز مهاجرت به قم هنوز از مقدمات فارغ نشده بودم و شايستگى ورود به مقولات را نداشتم اما درس اخلاقى كه به وسيله شخصيت محبوبم در هر پنج شنبه و جمعه گفته مى شد و در حقيقت درس معارف و سير وسلوك بود, نه اخلاق به مفهوم خشك علمى, مرا سرمست مى كرد .

بدون هيچ اغراق و مبالغه اى, اين درس مرا آن چنان به وجد مىآورد كه تا دوشنبه و سه شنبه هفته بعد خودم را شديدا تحت تاثير آن مى يافتم . بخش مهمى از شخصيت من درآن درس و سپس در درسهاى ديگرى كه در طى دوازده سال از اين استاد الهى فرا گرفتم,انعقاد يافت و همواره خود را مديون او دانسته و مى دانم راستى كه او روح قدس الهى بود .

من كه قريب به دوازده سال در خدمت اين مرد بزرگ تحصيل كرده ام باز وقتى كه درسفر اخير به پاريس به ملاقات و زيارت ايشان رفتم چيزهايى از روحيه او درك كردم كه نه فقط بر حيرت من, بلكه بر ايمانم نيز اضافه كرد, وقتى برگشتم , دوستانم گفتند :چه ديدى؟ گفتم چهار تا آمن ديدم:

آمن بهدفه :به هدفش ايمان دارد, دنيا اگر جمع بشود نمى تواند او را از هدفش منصرف كند .

آمن بسبيله :به راهى كه انتخاب كرده ايمان دارد امكان ندارد بتوان او را از اين راه منصرف كرد .

آمن بقومه :احدى مثل ايشان به روحيه مردم ايران ايمان ندارد .

آمن بربه :در يك جلسه خصوصى به من فرمود :اين ما نيستيم كه چنين مى كنيم من دست خدا را به وضوح حس مى كنم .

حضور فعال استاد در مبارزات سياسى

استاد مطهرى مرد مبارزه و سياست بود . استاد از اول نهضت امام خمينى(رض) با ايشان هماهنگ و هم صدا بود و با رهبرى فقيد انقلاب پيوسته رابطه نزديك داشت و از جانب رهبرماموريت هايى به استاد محول مى شد .

در دوران تبعيد حضرت امام در نجف اشرف شهيد مطهرى پل ارتباطى بين ايشان و اقشارانقلابى ايران به شمار مى رفت و وقتى كه امام در پاريس بودند به ملاقات امام مى رفتند .

در پانزده خرداد 1342 ه .ش, از جمله كسانى بودند كه بخاطر شركت فعال در نهضت اسلامى ملت ايران از طرف رژيم طاغوت بازداشت شدند .

استاد با فدائيان اسلام ارتباط نزديك داشته و در نقش يك مشاور پرتوان آنها را درجريانهاى سياسى راهنمايى مى نمودند .

شهيد مطهرى در سالهاى سياه 56 43 ه .ش, با حضور گسترده در دانشگاه ها و تدريس و ايراد سخنرانيهاى متعدد در تربيت انقلابى جوانان نقش بسيار موثرى ايفا نمود .

مطهرى معلم وارسته

قلم و بيان از ترسيم شجاعت , پايمردى, ديانت و درنهايت رسيدن به قله رفيع شهادت بزرگمردى چون آيت الله مرتضى مطهرى و نقش حيات آفرين ايشان در ابعاد گوناگون به ويژه در بعد فرهنگى عاجز و قاصر است . چرا كه او از مزرعه بهار سرشارتر و از سپيده صبح روشن تر و از ديده خورشيد بيدارتر است او آموزگارى بود كه تا به ابد موج نورش پشت سياه ظلمت شب را خواهد شكست .

راه او پيوسته روشنگر بزم محفل عاشقان راه توحيد خواهد بود, با شهادت او روز معلم در جمهورى اسلامى ايران تولد يافت . آرى او معلم بود معلم فداكار و دلسوخته آن چه را كه خود آموخته بود با سخاوتمندى به ديگران آموخت بذر ايمان را در دلها تشنه حقيقت افشانده,روح مستعد را صيقل داده خواب غفلت را از قلوب جاهلان به دور ساخته و حياتى تازه در كالبدزمان و مكان دميد .

او بنده خدا بود, سايه لطف خدا بود, فرشته رحمتى بود كه براى سعادت و نيك بختى فرزندان جامعه اسلامى خلق شده بود او عاشق خدا بود, به تربيت نسل جوان عشق مى ورزيد, اوپروانه اى بود كه از سوختن پروا نداشت .

او معلمى بود كه در راه تطهير قلوب و تهذيب نفوس, فوز عظيم شهادت را در آغوش كشيديك لحظه از تربيت و تزكيه انسان نياسود تا اين كه در جوار قرب معبود خويش جاى گرفت .نور تابنده اى بود كه به گوش متعلمين خود درس يكتاپرستى را سرود و زنگار انحراف و التقاط رااز دلها زدود . او در آسمان تعليم و تربيت ميهن اسلامى خوش درخشيد و مانند ابر بهارى شكوفه هاى ايمان و ايثار را سيراب ساخت .

شايسته است بگوييم :اى شهريار سرزمين دانش و اى آموزنده الفباى سعادت و توحيد, مقام والايت را گرامى مى داريم و به صفاى ل و به روح درد آشناى تو درود مى فرستيم .

ويژگى هاى آثار استاد

كتابهاى استاد شهيد نشان دهنده ويژگى هاى خاصى است كه كمتر دركتاب هاى ديگران يافت مى شود, به طور خلاصه آن ويژگى ها عبارتند از:

  1. قابل استفاده بودن براى همگان :چون استاد به هنگام نگارش, جامعه و استعدادآن را مدنظر قرار مى داد .
  2. تنوع و گستردگى موضوعات : استاد تاليفات و تحقيقات خود را به موضوعات خاصى محدودنكرده و به مسايل گوناگون توجه نموده است .
  3. توجه به نيازهاى جامعه :نوشته هاى ايشان پاسخى به نيازهاى جامعه بيمار و غرب زده در دوران حاكميت اختناق و حكومت طاغوت است .
  4. به كار بردن بهترين روشها :آثار ايشان با بهترين اسلوب و با نهايت دقت و ظرافت نگاشته شده است .
  5. توجه به همه جوانب : مطالبى كه استاد نوشته به عمق معانى آنها رسيده و بعد ازبررسى همه جانبه اقدام به نشر آن ها نموده است .
  6. زمينه سازى براى ابعاد مختلف انقلاب : آثار استاد در واقع تحليل گر يك انقلاب فكرى ومكتبى بوده و زمينه ساز انقلاب سياسى به شمار مى رود .

سيرى گذرا در نوشته هاى منشر شده استاد

شهيد مطهرى حدودا از سال 1325 ه .ش, قلم به دست گرفت و در زمينه هاى مختلف فلسفى,اجتماعى, اخلاقى, فقهى و تاريخى آثار زيادى از خود به جاى گذاشت , كه البته اين نوشته ها با وجود اينكه موضوعات متنوعى دارند ولى هم چنانكه استاد در اثر جاويد خود[(عدل الهى ](گفته اند تمامى آنها يك هدف را دنبال مى كند .

امام امت درباره تاليفات استاد فرمودند :بى استثنا همه آثارش خوب است , و عامه علماى دين و بزرگان اسلام شناس در همين رابطه اظهار داشتند كه تمامى كتابهاى ايشان مفيد و موثر است .

قبل از ذكر فهرست آثار مدون و منتشر شده استاد, تذكر اين نكته لازم است كه برخى از آثاراستاد توسط شخص ايشان به رشته تحرير در آمده و در زمان حياتشان منتشر شده وبرخى پس از شهادت , و قسمتى از آثار ايشان همان سخنرانى ها و درس هاى استاد است كه از نوار استخراج وچاپ شده است اينك فهرستى از آثاراستاد شهيد را بيان مى كنيم 1 : آشنايى با علوم اسلامى(1,2,3)

فهرست آثار منتشر شده(تا 12 / 2 /78 )

  1. علل گرايش به مادى گرى .
  2. آشنايى با قرآن(1 الی 12)
  3. اخلاق جنسى
  4. اسلام و مقتضيات زمان(1,2)
  5. اصول فلسفه و روش رئاليسم( 1الى5 )
  6. التحصيل بهمنيار, استاد اين كتاب را تصحيح و بر آن تعليق زده اند .
  7. الغدير و وحدت اسلامى (در كتاب يادنامه علامه امينى).
  8. امامت و رهبرى
  9. امدادهاى غيبى در زندگى بشر
  10. انسان كامل
  11. انسان و سرنوشت (اين كتاب توضيحى است در باب قضا و قدر و علل و عوامل انحطاط جوامع و . . .).
  12. بيست گفتار
  13. پاسخهاى استاد
  14. پيامبر امى
  15. پيرامون انقلاب اسلامى
  16. پيرامون جمهورى اسلامى
  17. تعليم و تربيت در اسلام
  18. تكامل اجتماعى انسان
  19. توحيد
  20. جاذبه و دافعه على عليه السلام
  21. جهاد
  22. جهان بينى الهى و جهان بينى مادى .
  23. حق و باطل(به ضميمه ((احياى تفكر اسلامى))
  24. حكمتها و اندرزها
  25. حماسه حسينى(1,2)
  26. خاتميت 54 خداى جان و جهان(در كتاب سيماى اسلام).
  27. ختم نبوت
  28. خدمات متقابل اسلام و ايران (استاد در اين اثر كه سه بخش دارد راجع به اسلام آوردن ايرانيان و خدمات اسلام بهآنان و بالعكس تحقيق كرده اند).
  29. داستان راستان (اين كتاب در بردارنده 125 داستان آموزنده و انسان ساز است كه در سال 1344 ه .ش, به عنوان بهترين كتاب خواندنى سال, برنده جايزه كميسيون ملى يونسكو گرديده است . نويسنده اين كتاب رابراى نسل جوان نوشته اند).
  30. ده گفتار
  31. سير فلسفه در اسلام .
  32. سيرى در سيره ائمه اطهار عليه السلام
  33. سيرى در سيره نبوى 35 سيرى در نهج البلاغه (اين كتاب در هفت بخش تنظيم شده و به ابعاد گوناگون نهج البلاغه عنايت دارد و همان طوركه ازنامش پيدا است سيرى است كه استاد شهيد در نهج البلاغه امام على(ع )كرده است ).
  34. شرح منظومه (اين كتاب درسهاى استاد در دانشكده الهيات در سالهاى تحصيلى 40 39 و 48 47 مى باشد).
  35. عدل الهى
  36. عرفان حافظ
  37. علل گرايش به ماديگرى
  38. فطرت
  39. فلسفه اخلاق
  40. فلسفه تاريخ(1,2)
  41. قيام و انقلاب مهدى عليه السلام
  42. كتاب سوزى ايران و مصر .
  43. گفتارهاى معنوى
  44. ماهيت نهضت امام حسين(ع).
  45. مساله حجاب
  46. مساله ربا(به ضميمه ((بيمه))
  47. مساله شناخت
  48. مشكل اساسى در سازمان روحانيت (در كتاب بحثى درباره مرجعيت و روحانيت ).
  49. معاد
  50. مقالات فلسفى
  51. مقدمه اى بر جهان بينى اسلامى با عنوان هاى:
    • انسان و ايمان
    • جهان بينى توحيدى
    • وحى و نبوت
    • انسان در قرآن
    • جامعه و تاريخ
    • زندگى جاويد يا حيات اخروى
  52. نبوت
  53. نظام حقوق زن در اسلام
  54. نظرى به نظام اقتصادى اسلام
  55. نقدى بر ماركسيسم
  56. نهضتهاى اسلامى در صد ساله اخير (شهيد مطهرى در اين كتاب بعد از تشريع واژه اصلاح و پرداختن به جريانات اصلاحى جهان اسلام به بررسى نهضت اسلامى اخيرايران مى پردازد).
  57. ولاها و ولايتها
  58. هدف زندگى(پنج درس).

فهرست مجلدات ((مجموعه آثار))

الف بخش اصول عقايد

  • مجموعه آثار(1) :عدل الهى, انسان و سرنوشت , علل گرايش به ماديگرى
  • مجموعه آثار(2) :مقدمه اى بر جهان بينى اسلامى(انسان و ايمان, جهان بينى توحيدى, وحى و نبوت ,انسان در قرآن, جامعه و تاريخ, زندگى جاويد يا حيات اخروى)
  • مجموعه آثار(3) :كلام, ختم نبوت , پيامبر امى, ولاها و ولايتها, مديريت و رهبرى در اسلام,امدادهاى غيبى در زندگى بشر, درسى كه از فصل بهار بايد آموخت , خورشيد دين هرگز غروب نمى كند,حق و باطل, فطرت
  • مجموعه آثار(4) :توحيد, نبوت , اصل عدل در اسلام, امامت و رهبرى, معاد

ب بخش فلسفه

  • مجموعه آثار(5) :سير فلسفه در اسلام, كليات علوم اسلامى(منطق, فلسفه), شرح منظومه
  • مجموعه آثار(6) :اصول فلسفه و روش رئاليسم
  • مجموعه آثار(7) :فلسفه ابن سينا(1) :درسهاى ((اشارات )) , ((نجات )) , الهيات ((شفا))
  • مجموعه آثار(8) :فلسفه ابن سينا(2) :ادامه درسهاى الهيات ((شفا))
  • مجموعه آثار(9) :شرح مبسوط منظومه(1)
  • مجموعه آثار(10) :شرح مبسوط منظومه(2)
  • مجموعه آثار(11) :درسهاى اسفار(1)
  • مجموعه آثار(12) :درسهاى اسفار(2)
  • مجموعه آثار(13) :مقالات فلسفى, مساله شناخت , نقدى بر ماركسيسم

ج بخش تاريخ

  • مجموعه آثار(14) :خدمات متقابل اسلام و ايران
  • مجموعه آثار(15) :فلسفه تاريخ

د بخش سيره معصومين عليه السلام

  • مجموعه آثار(16) :سيرى در سيره نبوى, جاذبه و دافعه على عليه السلام, سيرى در نهج البلاغه,مشكلات على عليه السلام, صلح امام حسن عليه السلام
  • مجموعه آثار(17) :حماسه حسينى
  • مجموعه آثار(18) :سيره ائمه اطهار عليه السلام, داستان راستان نوشته اند .

آثارى در باره شهيدمطهرى

  1. آئينه جام(ديوان حافظ, همراه با يادداشتهاى استاد مطهرى)
  2. استاد مطهرى و روشنفكران
  3. خاطرات من از استاد شهيد مطهرى
  4. در رثاى استاد(مجموعه اشعار)
  5. سيرى در زندگانى استاد مطهرى
  6. سيماى استاد در آينه نگاه ياران
  7. شيخ شهيد

ابياتى از شهيد مطهرى

ابيات زير از اول قصيده اى است كه آيت الله مرتضى مطهرى در زندان براى امام خمينى سرود:

صبا از ما ببر يك لحظه پيغامى به روح الله كه اى ياد تو مونس روز و شب در اين قفس ما را

به رغم كوشش دشمن نخواهد بگسلد هرگز ميان ما و تو پيوند تا باشد نفس مارا

سزاوار تو اى جان كنج زندان نيست منزلگه سزد گر خون ببارد از دو ديده هرنفس مارا

جلوه هايى از شخصيت استاد

استاد مطهرى, معلم و مرشد بزرگ انقلاب , هم عزت خون شهيدان راه حق را پشتوانه شخصيت كم نظير خود داشت و هم كرامت انديشه و قلم علماى ربانى را . او كه عمرى را در سنگرپاسدارى از ارزشهاى مكتبى به دفاع از ميراث گرانقدر پيامبر(ص)و ائمه(ع)گذارنده بود و درلحظه لحظه حيات پربارش, با هر كجى و انحراف و انديشه هاى ناخالص مبارزه كرده بود, توانست با تكيه بر دانش گسترده و نبوغ كم نظير و بالاتر از اين دو, ايمان و خلوص سرشار خود, بلندترين گامها را در راه روشنگرى اسلام ناب و اصيل بردارد .

او عليرغم تبليغات بدخواهان و با وجود هزاران هزار دست هاى پنهان و آشكار كه نيت تلاششان مسخ چهره اسلام و تحريف حقيقت آن بوده و هست تفكر صحيح اسلامى را كه خود درمحضر اساتيدى همچون امام خمينى(رض)فرا گرفته بود, با بيانى در غايت شيوايى كه حاصل سالها تدريس در حوزه و دانشگاه و تماس با اقشار مختلف مردم از طريق منبر و خطابه بود به جامعه و نسل جوان تشنه و جوياى حقيقت عرضه كند .

استاد مطهرى حماسه و اسطوره هاى فراموش ناشدنى از ايثار و عشق و مجاهدت از خود به يادگار گذاشت اين عالم ربانى و شخصيت روحانى درباره نقش شهيد چنين مى گويد :شهيدحماسه آفرين است .

بزرگترين خاصيت شهيد حماسه آفرينى است , لذا اسلام هميشه نيازمند به شهيد است ,چون هميشه نيازمند به حماسه آفرينى است . هيچ وقت خون شهيد هدر نمى رود خون شهيد برزمين نمى ريزد, هر قطره اش تبديل به صدها قطره و هزاران قطره بلكه به دريايى از خون مى گردد و در پيكر اجتماع وارد مى شود .

پيامبر(ص) فرمود :هيچ قطره اى در مقياس حقيقت در نزد خدا از قطره خونى كه در راه خداريخته شود, بهتر نيست .

شهيد مثل شمع است كه خدمتش از نوع سوخته شدن و فانى شدن و پرتو افكندن است تا ديگران در اين پرتو كه به بهاى نيستى او تمام شده, بنشينند و آسايش بيابند و كار خويش راانجام دهند آرى شهدا شمع محفل بشريتند, سوختند و محفل بشريت را روشن كردند اگر اين محفل تاريك مى ماند, هيچ دستگاهى نمى توانست كار خود را آغاز كند و يا ادامه دهد .

او در همه مراحل زندگى يك مجاهد واقعى بود, زندگى او جهاد فى سبيل الله بود كه برشهادت منتهى شد . خداوند متعال هم بنابه وعده خود " والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا" عمل فرمود و در همه حال مددكار و راهنماى او بود .

حيات او در حقيقت سراسر سازندگى بود كه به دو مرحله تقسيم گرديد :ساختن خود وساختن جامعه . وى هيچ گاه از يكى از دو گونه سازندگى نياسود بلكه مانند همه مردان خدا و مصلحان راستين غالبابه هر دو نوع سازندگى اشتغال داشت زيراتنهادر مراحل اوليه سير تكاملى انسان ميان اين دو نوع سازندگى ترتيب وجود دارد, اما همينكه اين چند گام را برداشت و اندكى به سلاح دانش و تقوا مجهز گرديد, مانعى ندارد كه دست ديگران رابگيرد و با خود به جلو ببرد .

آرى مطهرى معلم اخلاق و تقوا بود و دلش به اسلام مى سوخت و هميشه در فكر پيشرفت اسلام دراقصى نقاط كشور بود, آن چه بايد درباره او نوش آن است كه وى خدمات ارزشمندى به اسلام وعلم نمود . او كه در اسلام شناسى و فنون مختلف اسلام و و قرآن كريم كم نظير بود, عمرشريف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف كرد و با كجرويها و انحراف سرسختانه مبارزه كرد .

از استاد شهيد آثار متعددى منتشر شده و نزديك به سى هزار برگ يادداشت و فيش تحقيقى باقيمانده است . هر چند كه با ترور ناجوانمردانه, در دل شب , بزرگترين چهره علم و فضيلت ومغز متفكر اسلام استاد بزرگوار و فيلسوف عاليقدر را از ما گرفتند و جهان اسلام را به سوگ او نشاندند اما دشمنان اسلام از اين نكته غافل بودند كه خون پاك استاد شهيد مطهرى دردل هاى ميليون ها مسلمان ديگر به جوش مىآيد و آنان را چون رودى خروشان در مسير انقلاب به تلاطم مى كشاند تا بار ديگر فرياد كوبنده و مشت هاى گره خورده و اراده و عزمشان درتداوم راه امام خمينى(ره)بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران به اثبات برسانند .

فرازهايى از زندگانى استاد

شهيد مطهرى هماهنگ با تحصيل به تهديب خويش كوشيد و همواره در دو جبهه تعليم و تهذيب باهمتى بلند و پشتكارى عجيب به كسب فضايل اخلاقى و رفع رذايل اخلاقى و فهم مسايل روزگار گذارند . وقتى احساس كرد براى سازندگى و آماده ساختن جامعه نياز به جوانان متعهد و مسئول دارد كه در بحرانهاى جهانى حافظ اسلام و نگهدار احكام الهى باشند .سال 1331 ه .ش, به تهران آمد و با تدريس در دانشكده الهيات پايه گذار خدمات فرهنگى گشت .

شهيد مطهرى به نيازهاى جامعه مى نگريست و با هر طبقه اى مطابق فراخور فهم و نياز معنوى سخن مى گفت . لازم است مربيان عزيز در آثار استاد مطالعاتى عميق داشته باشند و سعى كنندشيوه كار استاد را دنبال كنند تا انشاء الله دانشآموزان خود را صحيح تربيت كنند و جامعه را از آلودگى ها اخلاقى و روحى پاكسازى كنند .

قلم استاد شيوا و دقيق و روشن بود حتى در بيان غامض ترين مسايل فلسفى و عرفانى خيلىآسان و قابل فهم سخن گفته است .

شهيد مطهرى همانند يك معلم دلسوز, افكار خفته جامعه را روشن كرد . او مى گفت : من به عنوان نصيحت مى گويم كسانى كه مى خواهند مكتب اسلام را با مكاتب ديگر تطبيق دهند وعناصرى ازآن مكتب را در اسلام وارد كنند چه بدانند و چه ندانند در خدمت استعمار هستند از اين روبراى حفظ انقلاب اسلامى در آينده از جمله اساسى ترين مسايلى كه بايد مد نظر داشته باشيم حفظ اشاعه استقلال مكتبى و ايديولوژيك خودمان است .

قلم استاد, فكر و انديشه استاد فقط براى پاسدارى از فرهنگ عميق اسلام معطوف بود .

استاد قلم خود را با خون خويشآغشته ساخت و طريقه پاسدارى از قرآن و اسلام را به نسل حاضر و نسلهاى آينده انقلاب اسلامى آموخت .

حضرت امام(ره)مى فرمايند :اينجانب نمى توانم احساسات و عواطف خود را نسبت به اين شخصيت عزيز ابراز كنم . آنچه بايد عرض كنم درباره او اين است كه خدمتهاى ارزشمندى به اسلام و علم نمود و موجب تاسف بسيار است كه دست جنايتكاران اين درخت ثمربخش رااز حوزه هاى علمى و اسلامى گرفت .

آرى فقدان آن علامه خسارت جبران ناپذير است . صداى سالار و سوختگان عشق در فضا طنين جاودانه خواهد داشت كه مرگ استكبار را فرياد مى كرد . عاشقان حق, حق گويان فنا شده درآتش عشق معبود, از سرچشمه دين به سرچشمه بقا راه بردند اما دشمن در آتش خشم مى سوزد, شهيدمطهرى در حق فنا شده بود . او حيات جاودانه يافت .

ديدگاه شخصيت هاى علمى درباره استاد مطهرى

حضرت امام خمينى(رض) :مطهرى فرزندى عزيز براى من و پشتوانه اى محكم براى حوزه دينى و علمى و خدمتگزارى سودمند براى ملت و كشور بود او در عمر كوتاه خود آثار جاويدى به يادگار گذاشت كه پرتوى از وجدان بيدار و روح سرشار از عشق او به مكتب بود .

حضرت آيت الله خامنه اى :كمتر كسى و كمتر انديشمندى را مانند استاد شهيد مطهرى مى توان يافت كه با اين ظرفيت فكرى و روحى مشغول به كار باشد . هر سخنرانى اين شهيدعزيز را مى توان به عنوان يك كار تخصصى و پرمايه دانست . لذا شايسته است بر روى مبانى فكرى و خط فلسفى ايشان كارهاى زيادى بشود . آثار استاد شهيد مطهرى مبانى فكرى نظام جمهورى اسلامى ايران است .

علامه طباطبايى :مرحوم مطهرى يك هوش فوق العاده اى داشت و حرف از او ضايع نمى شد . حرفى كه مى گفتيم مى گرفت و به مغزش مى سپرد . علاوه بر مساله تقوا و انسانيت و جهات اخلاق كه انصافا داشت , يك هوش فراوانى هم داشت و هر چه مى گفتيم هدر نمى رفت , مطمئن بودم كه هدر نمى رود.

آيت الله هاشمى رفسنجانى :اگر استاد مطهرى زنده بود, مى توانستيم, بزرگترين دانشگاه تاريخ اسلام را در دنيا به وجود بياوريم و ما با شهادت ايشان از اين جهت ضربه بزرگى خورديم و اگر آثار ايشان خداى ناكرده در كتابخانه ها دفن شود, براى ما يك خسارت مهمى است .

آيت الله موسوى اردبيلى :مطهرى شخصى بود داراى افكار بلند با مايه علمى بسيار داراى تفكر عميق و انديشمند توانا و در عين حال فعال, علاقمند و دلسوز, با از دست دادن ايشان ما به حق يك ملتى را, يك جهانى را, و يك سرمايه بزرگى را, از دست داديم .

شهيد دكتر باهنر :شهيد مطهرى دقيقا درتنظيم و نشراعلاميه هاى امام كه از نجف مى رسيد, نقش داشت و در تهيه بعضى از پيام هاى مخفيانه اى كه مردم نمى دانستند از كجاست ,شركت داشتند .

شهيد آيت الله مدنى :چشمان مطهرى, هميشه براى شهادت در راه الله گريان بود وعاقبت به اين آرزو رسيد .

شهيد مطهرى و زعماى شيعه

شهيد مطهرى علاقه زيادى به زعماى شيعه چون آيت الله العظمى شيخ مرتضى انصارى صاحب كتاب رسائل و مكاسب و علامه بزرگ مجلسى و شيخ الطايفه شيخ طوسى و مرحوم حاج ملا هادى سبزوارى و بوعلى سينا و عرفاى اسلام چون حافظ و مولوى داشت .

اما در اين ميان به صدر المتالهين شيرازى صاحب اسفار اربعه و حضرت آيت اله آخوندخراسانى صاحب كفايه عشق و ارادت خالصانه اى داشت و به همين مناسبت براى نشركتابهاى خود انتشارات[ (صدرا ](را انتخاب كرد .

خواب استاد

استاد مطهرى در سالهاى اخير گرايش عجيب به سير و سلوك و عرفان پيدا كرده بود و هرشب بعد از نماز مغرب و عشاء, يك يا چند سوره از قرآن را با صوتى خوش تلاوت مى كرد و نيمه شب براى به جا آوردن نماز شب بر مى خاست , شبى قبل از شهادت , استاد خوابى مى بيندكه از زبان خودش مى شنويم:

خواب ديدم كه با رهبر انقلاب در شهر مكه و در مقابل كعبه قرار دارم ناگهان در كعبه باز شد و چهره اى نورانى حضرت نمودار گشت امام فرمودند كه ايشان رسول خدا هستند .. . چشمان پيامبر اكرم(ص)بر امام خيره شده بود وقتى كه خدمت رسول خدا(ص)رسيديم حضرت امام را در آغوش كشيدند و پيشانى ايشان را بوسيدند اما بعد به طرف من برگشتند ولبهاى مرا چند بار غرقه در بوسه كردند .

استاد با هيجان و التهاب عجيبى كه در روحش پيدا شده بود از خواب بيدار مى شود و درمورد تعبير خواب خود مى گويد :در آينده نزديك تحول بزرگى در زندگى من پيش خواهدآمد .

شهادت

نسيم جان بخش و عطر آگين شهادت قبل از نيل به فوز اكبر و لقاى دوست به مشام استادعاليقدر رسيده و بوسه بر لبانش زده و او را سرمست كرده بود .

سرانجام 12 ارديبهشت ماه 1358 ه .ش فرا رسيد آن شب بعد از برگزارى نماز مغرب و عشااستاد راهى منزل دكتر سحابى شد . زيرا مى بايست در جلسه مهمى با حضور اعضاى شوراى انقلاب اسلامى شركت كند . بعد از برگزارى جلسه حدود ساعت 5 / 10 شب به همراه مهندس كتيرايى از منزل دكتر سحابى خارج مى شود . هنوز به سر كوچه نرسيده بود كه ناگهان صداى تيرى سكوت شب را در هم مى شكند و مغز متفكر جامعه اسلامى را به نشانه مى رود.

دست جنايتكار استكبار جهانى از آستين گروهك مزدور[ ( فرقان ](بيرون آمده و آن اسوه فضيلت و تقوا و سمبل شرف و آزادگى را به خون خويشآغشته مى سازد . روز پنجشنبه سيزدهم ارديبهشت از جناب رهبر فقيد انقلاب عزاى عمومى اعلام مى گردد .

پيكر پاك آن فيلسفوف عاليقدر در ميان حزن و اندوه فروان مردم تهران و قم تشييع و درحرم مطهر حضرت معصومه سلام الله عليها نزد آرامگاه استاد شيخ عبدالكريم حايرى به خاك سپرده مى شود . روحش شاد و راهش پر راهرو باد .

عشاق گر از سختى ايام بميرند دست طلب از دامن معشوق نگيرند

پيام امام خمينى(رض)به مناسبت شهادت استاد مطهرى

اينجانب به اسلام و اولياى عظيم الشان و به ملت اسلام و به خصوص ملت مبارز ايران ضايعه تاسف انگيز شهيد بزرگوار و متفكر و فيلسوف وفقيه عالى مقام مرحوم آقاى حاج شيخ مرتضى مطهرى قدس س ره را تسليت و تبريك عرض مى كنم .

تسليت در شهادت شخصى كه عمر شريف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف كردو با كجروى ها و انحرافات مبارزه سرسختانه كرد و تسليت در شهادت مردى كه دراسلام شناسى و فنون مختلف اسلام و قرآن كريم كم نظير بود .

من فرزند بسيار عزيرى را از دست داده ام و در سوگ او نشستم كه از شخصيتهايى بود كه حاصل عمرم محسوب مى شد . در اسلام عزيز با شهادت اين فرزند برومند و عالم جاودانه ثلمه اى وارد شدكه هيچ چيزى جايگزين آن نيست .

و تبريك از داشتن اين شخصيت هاى فداكار كه در زندگى و پس از آن با جلوه خود, نورافشانى كرده و مى كنند . و من در تربيت چنين فرزندانى كه با شعاع فروزان خود مردگان راحيات مى بخشند و به ظلمتهاى نور مى افشانند به اسلام بزرگ مربى انسانها و به امت اسلامى تبريك عرض مى كنم .

من اگر چه فرزند عزيزى كه پاره تنم بود از دست داده ام لكن مفتخرم كه چنين فرزندانى در اسلام وجود داشت و دارد . مطهرى كه در طهارت روح و قوت ايمان وقدرت بيان كم نظير بود رفت و به ملا اعلا پيوست لكن بدخواهان بدانند كه با رفتن او شخصيت اسلامى و علمى و فلسفى اش نمى رود .

ترورهانمى توانندشخصيت انسانى مردان اسلام را ترور كنند, آنان مى دانند كه به خواست خداى تواناملت مابارفتن اشخاص بزرگ در مبارزه عليه فساد و استبداد و استعمار مصمم تر مى شوند .ملت راه خود را يافته و در قطع ريشه هاى گنديده رژيم سابق و طرفداران منحوسآن از پاى نمى نشينند .

اسلام عزيز با فداكارى و فدايى دادن عزيزان رشد نمود, برنامه اسلام از عصر وحى تا كنون برشهادت توام با شهامت بوده, قتال در راه خدا و راه مستضعفين در راس برنامه هاى اسلام است ,(وما لكم لا تقاتلون فى سبيل الله والمستضعفين من الرجال والنساء والولدان) اينان كه شكست و مرگ خود را لمس نموده وبا اين رفتارغير انسانى مى خواهند انتقام بگيرند يا به خيا خام خود مجاهدين در اسلام را بترسانند .

آنها گمان نكردند كه از هر موى شهيدى از ما و از هر قطره خونى كه به زمين مى ريزد, انسان هاى مصمم و مبارزى بوجود مى آيد, شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور كنيد و الا فرد هر چه بزرگ باشد, براى اعاده چپاولگرى سودى ندارد .

ملتى كه با اعتماد به خداى بزرگ و براى احياى اسلام بپاخاسته با اين تلاش هاى مذبوحانه عقب گرد نمى كنند, ما براى فداكارى حاضر و براى شهادت در راه خدا مهيا هستيم .

اين جانب روز پنجشنبه 13 ارديبهشت 58 را براى بزرگداشت شخصيتى فداكار و مجاهد درراه اسلام و ملت عزاى عمومى اعلام مى كنم و خودم در مدرسه فيضيه روز پنجشنبه به سوگ مى نشينم از خداوند متعال براى آن فرزند عزيز اسلام رحمت و غفران و براى اسلام عزيز عظمت و عزت مسئلت مى نمايم, سلام بر شهداى راه حق و آزادى .

روح الله الموسوى الخمينى

12 ارديبهشت ماه1358

پيام امام خمينى به مناسبت اولين سالگرد شهادت استاد

بسم الله الرحمن الرحيم

گرچه انقلاب اسلامى به رغم بدخواهان و ماجراجويان به خواست و توفيق خداوند متعال به پيروزى رسيد و نهادهاى اسلامى انقلابى يكى پس از ديگرى در ظرف تقريبا يك سال با آرامش و موفقيت انجام گرفت , لكن بر ملت ما و به حوزه هاى اسلامى و علمى خسارتهاى جبران ناپذير به دست منافقين ضد انقلاب واقع شد, همچون ترور خائنانه مرحوم دانشمند و اسلام شناس عظيم الشان حجه السلام آقاى حاج شيخ مرتضى شهيد مطهرى رحمه الله عليه .

اينجانب نمى توانم در اين حال, احساسات و عواطف خود را نسبت به اين شخصيت عزيز ابراز كنم.آنچه بايد عرض كنم درباره او, آن است كه وى خدمتهاى ارزشمندى ه اسلام و علم نمود و موجب تاسف بسيار است كه دست خيانتكار, اين درخت ثمربخش را از حوزه هاى علمى و اسلامى گرفت و همگان را از ثمرات ارجمند آن محروم نمود.

مطهرى فرزندى عزيز براى من و پشتوانه اى محكم براى حوزه هاى دينى و علمى و خدمتگزارسودمند براى ملت و كشور بود. خدايش رحمت كند و در جوار خدمتگزاران بزرگ اسلام جايگزين فرمايد.

اكنون شنيده مى شود كه مخالفين اسلام و گروههاى ضد انقلاب در صدد هستند كه با تبليغات اسلام شكن خود دست جوانان عزيز دانشگاهى ما را از استفاده از كتب اين استاد فقيد كوتاه كنند.

من به دانشجويان وظيفه روشنكفران متعهد توصيه مى كنم كه كتابهاى اين استاد عزيز رانگذارند با دسيسه هاى غير اسلامى فراموش شود. از خداوند متعال توفيق همگان راخواهانم.

والسلام على عبادالله الصالحين

روح الله الموسوى الخمينى

30 / 1 /1359

پيام امام خمينى به مناسبت دومين سالگرد شهادت استاد

بسم الله الرحمن الرحيم

سالروز شهادت شهيدى مطهر است كه در عمر كوتاه خود اثرات جاويدى به يادگار گذاشت كه پرتوى از وجدان بيدار و روح سرشار از عشق به مكتب بود. او با قلمى روان و فكرى توانا درتحليل مسائل اسلامى و توضيح حقايق فلسفى با زبان مردم و بى قلق و اضطراب به تعليم وتربيت جامعه پرداخت . آثار قلم و زيان او بى استثنا آموزنده و روانبخش است و مواعظ ونصايح او كه از قلبى سرشار از ايمان و عقيدت نشات مى گرفت , براى عارف و عامى سودمند و فرحزاست .

اميد آن بود كه از اين درخت پرثمر, ميوه هاى علم و ايمان بيش از آنچه بجا مانده, چيده شودو دانشمندانى پربها تسليم جامعه گردد. مع الاسف دست جنايتكاران مهلت نداد و جوانان عزيز ما رااز ثمره طيبه اين درخت برومند محروم نمود, و خداى را شكر كه آنچه از اين استاد شهيد با ى است با محتواى غنى خود مربى و معلم است .

مرحوم شهيد استاد مطهرى به ابديت پيوست , خدايش با رحمت خود با مواليانش محشور فرمايد.

روح الله الموسوى الخمينى

9 / 3 /1360

نطق امام خمينى به مناسبت سومين سالگرد شهادت استاد

بسم الله الرحمن الرحيم

... و چون روز منطبق است با سالروز وفات مرحوم مطهرى رحمه الله, من بايد يك كلمه هم ازآن به شما عرض كنم. مرحوم آقاى مطهرى يك فرد بود, جنبه هاى مختلف در او جمع شده بود, وخدمتى كه به نسل جوان و ديگران مرحوم مطهرى كرده است , كم كسى كرده است . آثارى كه از اوهست , بى استثنا همه آثارش خوب است و من كس ديگرى را سراغ ندارم كه بتوانم بگويم بى استثناآثارش خوب است . ايشان بى استثنا آثارش خوب است , انسانساز است , براى كشور خدمت كرده, در آن حال خفقان خدمتهاى بزرگ كرده است اين مرد عاليقدر.

خداوند به حق رسول اكرم او را با رسول اكرم محشور بفرمايد ...